امیر عباسامیر عباس، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

امیر عباس کوچولو

امیرعباس و وفاداری

امشب بهت گفتم مامان بزارمت تو پتو   تو هم بدون اینکه جواب منو بدی 2 تا جعبه سفید کوچولوها با کاسه کوچک چهارقا استیل رو که خیلی دوست داری با زحمت هر سه تاشونو تو دستات جادادی که حالا که قراره بغل بشی اسباب اثاثیه تم همرات باشن عصر رفتیم فاتحه مامان همسایه روبه رویی که شما اون وقتم قوطی سفیده و کاسه کوچیکتو همرات آوردی   کلا اینا همش همراهتن   عزیزم     دیشب برای اولین بار یه سره بهم می گفتی مامان منم قربون صدقه ات می رفتم ولی انگاری آجیا خیلی برات راحت تره
2 بهمن 1392

آدا

مامانی فکر کنم منو صدا می زنی آدا پازلای چوبی تو خیلی دوست داری کنجد و موز هم دوست داری بستنی  
20 آبان 1392

بالاخره پشی کوچولو رو ....

سلام عزیزم الان لالا کردی تازه ایا یه تغییرای خیلی ناز کردی بالاخره مامان و بابا رو بوس کردی و پشی زرده که خیلی هم دوسش داری رو بوس بوس کردی نقاشی ات خیلی بهتر شده و از خط خطی بی هدف به اشکال دایره ای شبیه چشم و دماغ تغییر کرده به بازی های فکری و نقاشی و خوندن خیلی علاقه داری و بعد از اون تو÷ بازی و بعد از اون ماشین بازی
25 مهر 1392

بدون عنوان

تازه دارم از پوشک می گیرمت لگن مخصوصت رو برات گذاشتم کنار روی یه قالیچه و خودت میری اون جا جیش می کنی، قبلا تو لیوان آب و .... وای وای و مطمئنم مرحله بعد دیگه میای مامانی ببرتت wc مرحله اول هم روی موکت داخل دستشویی بود و بعدش سرپا کردن شیر خوردن رو فراموش نکردی و به جای اون انگشتت رو می مکی و برای خوابیدن باید پیش مامانی باشی تا لالا بری عزیز مامانی
27 شهريور 1392

امیرعباس داره مرد میشه

امروز مامان شروع کرد دیگه شیر مادر به امیرعباس مرد بزرگ نده امیرعباسم تا حالا زیاد بی قراری نکرده عاشق آهنگای موبایل مامی و باباس و بن بن بن رو هم دوست داره و همه چی رو دست می ذاره تا مامان بگه چیه مموش سره یه گلدون چوبی همداریم که خوش نداره صاف باشه هنوز جیش نمی گه ولی تو دستشویی ببرمش جیش میکنه
15 شهريور 1392