امیر عباسامیر عباس، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

امیر عباس کوچولو

هزار هزار ماشاء الله!

 

قدرت و عظمت خدا خیلی خیلی بیشتر از آفرینش نی نی های ماست هرچند ما رو شگفت زده کنند! الله اکبر!امیرعباس با همه زیبایی ها و توانایی هاش خواسته خدا و بنده خداست! و اون وجودی است که خدا به این صورت موجودش کرده پس ما وقتی از وجودش شگفت زده شدیم باید به یاد قدرت خدا بیافتیم! ماشاء الله!خدا به هر کی هر چیزی بده امانت خداست، پس نباید به چیزی بیشتر از خدا دل ببندیم و یا از نداشتن چیزی حسرت بخوریم و آه بکشیم!چون ما همه بنده خداییم و مهم ترین امانت خدا وجود ماست که باید سالم بمونه!

خدایا از این نعمت بزرگی که به من ارزانی داشتی تو را شکر و سپاس می گویم!و از تو می خواهم که بتونم به بهترین نحو و در راه تو، برای اون مادری کنم!خدایا!فرزندم را به تو می بخشم  و از تو می خواهم او را سالم و شاد نگه داری!خدایا از تو می خواهم همیشه پشت و پناهش باشی و هیچ گاه از او روی برنگردانی و تقوای الهی را در او نهادینه گردانی!خدایا بلاها و عذاب های دنیا و آخرت را از او دور بدار و مهر امام زمان را در دلش زنده بدار!خدایا نعمتی را از او دریغ نکن و ایمانش را هر روز محکمتر و ثابت قکن! آمین یا رب العالمین!

                                                         

                                                                               

 

 

امیرعباس و وفاداری

امشب بهت گفتم مامان بزارمت تو پتو   تو هم بدون اینکه جواب منو بدی 2 تا جعبه سفید کوچولوها با کاسه کوچک چهارقا استیل رو که خیلی دوست داری با زحمت هر سه تاشونو تو دستات جادادی که حالا که قراره بغل بشی اسباب اثاثیه تم همرات باشن عصر رفتیم فاتحه مامان همسایه روبه رویی که شما اون وقتم قوطی سفیده و کاسه کوچیکتو همرات آوردی   کلا اینا همش همراهتن   عزیزم     دیشب برای اولین بار یه سره بهم می گفتی مامان منم قربون صدقه ات می رفتم ولی انگاری آجیا خیلی برات راحت تره
2 بهمن 1392

آدا

مامانی فکر کنم منو صدا می زنی آدا پازلای چوبی تو خیلی دوست داری کنجد و موز هم دوست داری بستنی  
20 آبان 1392

بالاخره پشی کوچولو رو ....

سلام عزیزم الان لالا کردی تازه ایا یه تغییرای خیلی ناز کردی بالاخره مامان و بابا رو بوس کردی و پشی زرده که خیلی هم دوسش داری رو بوس بوس کردی نقاشی ات خیلی بهتر شده و از خط خطی بی هدف به اشکال دایره ای شبیه چشم و دماغ تغییر کرده به بازی های فکری و نقاشی و خوندن خیلی علاقه داری و بعد از اون تو÷ بازی و بعد از اون ماشین بازی
25 مهر 1392

بدون عنوان

تازه دارم از پوشک می گیرمت لگن مخصوصت رو برات گذاشتم کنار روی یه قالیچه و خودت میری اون جا جیش می کنی، قبلا تو لیوان آب و .... وای وای و مطمئنم مرحله بعد دیگه میای مامانی ببرتت wc مرحله اول هم روی موکت داخل دستشویی بود و بعدش سرپا کردن شیر خوردن رو فراموش نکردی و به جای اون انگشتت رو می مکی و برای خوابیدن باید پیش مامانی باشی تا لالا بری عزیز مامانی
27 شهريور 1392